دوبار ناتوان
موش کوري به مادر خود گفت که او چيزهايي را ميتواند ببيند که موش کورهاي ديگر نميتوانند ببينند. مادر موش کور تکّهاي کُندُر به او داد و از او پرسيد: «اين چيه؟»
نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
موش کوري به مادر خود گفت که او چيزهايي را ميتواند ببيند که موش کورهاي ديگر نميتوانند ببينند. مادر موش کور تکّهاي کُندُر به او داد و از او پرسيد: «اين چيه؟»
موش کور گفت: «يک ريگِ گرد.»
مادرش گفت: «فرزندم، تو نهتنها نميتواني ببيني؛ بلکه حسّ بويايي خوبي هم نداري.»
وقتي کسي ادعايي ناممکن ميکند، سادهترين آزمايشها هم نادرستي و دغل کاري او را ثابت ميکنند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
موش کور گفت: «يک ريگِ گرد.»
مادرش گفت: «فرزندم، تو نهتنها نميتواني ببيني؛ بلکه حسّ بويايي خوبي هم نداري.»
وقتي کسي ادعايي ناممکن ميکند، سادهترين آزمايشها هم نادرستي و دغل کاري او را ثابت ميکنند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}